قاصدک
قاصدک
می ترسم باران بیاید
و موهایت را بتراشد
و من
به جای اینکه به سر بی موی تو بخندم
گریه کنم
به اینکه فرزندانتت را زیر پایت دفن کرده

قاصدک
می ترسم باران بیاید
و موهایت را بتراشد
و من
به جای اینکه به سر بی موی تو بخندم
گریه کنم
به اینکه فرزندانتت را زیر پایت دفن کرده

نمیدونم چرا همه از دیدن این ماهی ها خوشحال میشن!
من که افسرده می شم وقتی ماهی های زندونی رو می بینم.
کلمه به کلمه
خط به خط
مصرع به مصرع
و بیت به بیت
قلم است که انتقال می دهد
سیاهی گیسویم را به سپیدی کاغذ
و سپیدی کاغذ را به سیاهی گیسویم
زیرا اگر قرار باشد کسی سر من غر بزند،
کل دنیا می شوند:«غرغرو»
تاک تیک
تیک تاک
تاک تیک
حروفی تکراری
که صدای تپش قلب ساعت را نشان می دهد
و صدایی که گذر زمان را به ما یادآور می شود
اما ما هنوز خوابیم
و در زندگی غفلت بارمان به سر می بریم
و نمی دانیم که
«اگر آفتاب طلوع کند،نمازمان قضاست»
از حسرت خواندن به چنین وضع فتادم من موجم و روز و شب خود ولوله دارم
آنقدر در این وادی سینا بروم من حاصل شده پایی که پر از آبله دارم
گاهی که به همراه دل آرام بگیرم صد گاه پشیمان هوس هروله دارم
و اما یکی برای نقد
تا می تونید نقدش کنید.
ممنون
"عید عید همش عید سفره ی ما چه زیباست سفره ی هفت سین ما امسال چرا بی باباست؟"
پرسید اینو یه دختر از مامانش رو سفره تو دل مادر انگار ایجاد شده یه حفره
بهش جواب داد مامان:"که بابایت شهیده" غصه و غم ها انگار تو دلاشون تپیده
یهو صدایی اومد صدای زنگ خونه بلبل غم ها انگار تو دلاشون می خونه
باز میکنه درو رو مش حسن خونشون صاحب خونس انگار وای بلای جونشون
صاحب خونشون هم همش گلایه داره مادر دختر انگار پول کرایه نداره
بعد یه مشت داد و قال رف پِکارش مش حسن دختره میگه مامان یه زنگ به دایی بزن
شاید که اون بتونه کمک کنه ماهارو یا بتونه کار بده تموم بی کارا رو
مامان مهربونش زنگ می زنه به دایی ولی دایی جون انگار رفته توی هاوایی
لحظه ی تحویل سال شد و هنوز غمینن نه تنها تحویل سال کل روزا همینن
رهبرِ انقلابه داره سخن می رونه خوب حال این دختر و مادره رو می دونه
تبریک عیدشو اون به دختر و مادر گفت به کسایی که شدن بی یار و بی یاور گفت
کفتر غصه انگار از دلا پر کشیده چون دلاشون چهره ی ناز آقا رو دیده
سئوال می کنه مامان از دخترش:"عزیزم، انگاری تو گشنته برا تو شام بریزم؟"
"ـ اول می خواستم مامان بعد بابا بمیرم با شنیدن حرفه، آقا جونم من سیرم
هرچند که باباهامون به شهادت رسیدن از او به یک اشاره از ما به سر دویدن."