...
«درد ما جز به حضور تو مداوا نشود» بی سرانگشت تو آقا گره ها وا نشود
آخر ای حضرت صاحب تو خودت کاری کن ندبه و اشک شب وآه و دم ما نشود
از تماشای تو عالم نشود خسته ولی یوسفم چاه جهان را که تماشا نشود
ما که دانیم سراپای دل ما هستی غیر تو کس دل ما را که سراپا نشود
آخر ای دل چه بهاری که نباشد آقا بی تو یک لحظه دلم گل ز گلش وا نشود
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۱/۲۹ ساعت 21:2 توسط سرباز
|
سربازخونه